اذان رو گفته بودند. زود مهر برداشتم و رفتم برای نماز .
برگشتم، مصطفی هنوز نیامده بود.
مثل همیشه کله اش رو کرده بود توی جا مهری و مهرها رو زیرو رو می کرد.
دو تا مهر پیدا کرد، فوت کرد و یکی رو داد دستم.
گفتم:« این چیه ؟»
بشکن زد، گفت:« این مهر کربلاست. بگیر حالش رو ببر.»
خیلی وقت ها روی مهر ها ننوشته بود«تربت کربلا» .
می گفتم:« از کجا فهمیدی مال کربلاست ؟»
می گفت:«مهر کربلا از قیافه اش پیداست .»
سلام
میلاد امام علی «ع» رو به همه دوستان تبریک میگم